پست‌های پرطرفدار


۱۳۹۲ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

چي شد ايران بروز سياه نشست؟ قسمت اول





چـــــــــي شــــد ؟؟ چي شد وطنمون ايران بروز سياه نشست؟

هدف ما ازدرج اين سلسله اسناد چيست ؟

شكي نيست كه شما نيز با ما در چند نكته عام موافق هستيد :
الف - همه شرايط اجتماعي, سياسي , فردي و شخصي دال بر اين استكه , درايران ما آزادي هاي تعريف شده وجود ندارند. و الا چرا زنداني سياسي، چرا اعدام؟ 

ب- همه درد مند و بدنبال راه حلي براي خروج ازاين وضعيت هستند
ج- همواره براي يافتن يك راه حل , بايد به علت اشكال راه يافت . و تازه پس ازيافتن علت اشكال است كه ميتوان با شناخت علمي به راه كارهاي موثر براي رفع مشكل رسيد.
د- بدليل 30 سال سانسور, بسياري از حقايق يا تحريف شده ويا كاملا واژگونه جلوه داده شده اند. البته اين رسم همه حكومتهايي است كه بدليل ضعف و عدم مشروعيت مردمي دست به تحريف و دروغ ميزنند .
ه- مروري كوتاه و مستند برا ينكه چه گذشت, قطعا پرژكتوري خواهد بود برروي واقعياتي كه طي 30 سال گذشته دفن شده اند .
- ايا قيام 22 بهمن 1357 مردمي بود؟ اگر بود چه شد كه ايران به اينجا كشانده شد.




- چرا تحريف وقايع واين تحريف ازكجا آغاز شد؟ 
-چرا قيام 22 بهمن ربوده شد و توسط كي ؟ چه نيرويي درپس يكي ازبزرگترين دزدي هاي قرن حاضر قرارداشت؟
- ”ازكجا مقاومت ” به نيروهاي پيشتاز جامعه تحميل شد؟ و چرا آغاز نبرد نابرابر با حكومت بينادگراي ضد  اسلامي؟ 
-از چه نقطه  اي حكومت مشروعيت خود را ازدست داد؟
- جنگ 8 ساله براي چه بود و چه مشكلاتي از حكومت حل ميكرد؟
- واقعيات سانسور شده و حرفهاي نگفته چه هستند؟


بنابراين در اين مجموعه , تلاش ما براين است تا با استناد به اسناد مكتوب تاريخي در مطبوعاتي شرح واقعه و رفع سانسور كرده و قضاوت را به خواننده واگذار كنيم كه : چه شد كه ايران ما به اين روز نشست , چه تجربه اي بايد حاصل كرد و اكنون چه بايد كرد ؟

قسمت اول – ديماه 1357
مقدمه چيني هاي قيام و تغيير

5 ديماه 1357- در اوج خيزش ميليوني مردم بهپاخاستة ايران در نيمة دوم سال 57, به پيشنهاد ژيسكار دِستن، رئيس جمهوري وقت فرانسه، سران چهار آشوربزرگ غربي در روز 15 ديماه (5ژانويه 1979) براي گفتگو و رايزني دربارهٌ بحران ايران آنفرانس س هروزه يي را در جزيرهٌ گًوادلوپ ((از جزاير آنتيل آوچك در آمريكاي مرآزي) تشكيل دادند. در اين گردهمايي كارتر, كالاهان ( نخست وزير انگلستان) هِلموت اِشميت ( صدر اعظم آلمان ) و ژيسكار دستن شرآت داشتند حضور داشتند.
ژسكارد بعدا در 23 شهريور درمصاحبه اي با روزنامه ”توس” گفت : دراين كنفرانس تنها كشوري كه زنگ اخطار را درآورد دولت آمريكا بود و معتقد بود وقت تغيير رژيم در ايران است. طوري كه همه ما متحير شده بوديم. براي آلمان و فرانسه اين نظرية آمريكا غيرمترقّبه و خيلي غافلگيرانه بود.... در همان جلسه انگليس و آمريكا هر دو ... خواهان خروج شاه از ايران بودند. امّا ” خميني بهمحض ورود بهفرانسه در فرودگاه تقاضاي پناهندگي سياسي كرد. ” و ” شاه از من خواست بهاو رَواديد بدهم و مراتب امنيتي و حفاظتي درمورد آيتالله خميني را از سوي دولت فرانسه تاٌمين كنيم..... بعد شاه پيغام داد كه آوچكترين مشكلي براي آيتالله خميني بهوجودنياورم و حتّي بهسفير من گفت اگر دولت فرانسه مقدّمات پذيرايي و آسايش او را فراهم نكند , او دولت فرانسه را هرگز نخواهد بخشيد. ”

البته در 6مهر ماه سال 77 و به محض چاپ اين مصاحبه توسط ”توس” تلويزيون حكومتي اعلام كرد ” طالب مُندرج در روزنامة “توس“ مورّخ 23 شهريور, تحت عنوان مصاحبه با والري ژيسكار دستن رئيس جمهور پيشين فرانسه توهين به خميني بوده و پروانة انتشار اين روزنامه بهدليل اهانت بهبنيانگذار جمهوري اسلامي لغو شده است ” .


بنابراين همه شواهد حاكي از يك زد و بند پشت برده براي تعويض موقت حكومت بوده كه بنا بر دلايل مختلف كه به آن با فاكت و اسناد روزنامه ها مي پردازيم , اين عمل نيمه ماند. تعويض موقت به انقلابي تبديل شد كه جرقه آن از دل آتش زير خاكستري برخاست كه هيچ كدام ازاين ابر قدرتها و حتي حكومت سابق نيز انتظار آنرا نداشتند. جامعه بدليل سابقه قبلي و فشاري كه درآن قرارداشت در حالت انفجاري بود . وقتي شاه با فشاري كه كارتر آورده بود كمي بند ديكتاتوري پليسي راباز كرد , اعتراضات و اعتصابات و تظاهراتها شروع شده و تبديل به يك قيام گرديد. براي مهار كردن اين قيام مردمي و براي اينكه يك دمكراسي واقعي درمنطقه خاري در گلوي اين قدرتها نباشد , ناچارا دست به يك تحول موقت زدند. غافل ازاينكه خميني نقشه اي غير ازاين درسر داشت.

0 comments:

ارسال یک نظر