پست‌های پرطرفدار


۱۳۹۲ مهر ۱۸, پنجشنبه

واژه دموكراسي يعني چي؟ تفاوتش با اتوكراسي و تئوكراسي چيست؟


 

كلمه دمكراسي از دو قسمت  «دموس» به معني شهروندان  و «کراتوس” به معني قدرت و يا قانون تشكيل شده است.



 می‌توان گروه‌ها یا افرادی را به تصور در آورد که بی‌آنکه به صورت رسمی و مشهود حکومت کنند، دارای قدرت باشند

در تعابير مختلفي كه از معني دمكراسي بعمل آمده ، تلاش بوده تا ”قدرت در دست مردم” را تعيبر كنند. نزديك ترين معني كه ”حكومت مردمي” رابيان ميكند تحت ”دمكراسي مستقيم” يا  direct democracy  شناخته شده است.


دموکراسی مستقیم (Direct) می‌گوید که شهروندان باید مستقیما و نه از طریق نمایندگان خود در ایجاد قوانین و سیاستها مشارکت داشته باشند. 

فعالیت سیاسی به خودی خود ارزشمند بوده، موجب اجتماعی شدن و فرهیختگی شهروندان شده و مشارکت مردمی می‌تواند نخبگان توانمند را ارزیابی
کند. و از همه مهم تر اینکه شهروندان در حقیقت بر خود حکومت نمی‌کنند مگر آنکه خودشان مستقیما قوانین و سیاست‌ها را تصمیم گیری کرده باشند.

مفهوم دیگر دموکراسی تساوی سیاسی بین تمام شهروندان می‌باشد. دمكراسي مستقيم نخستين دمكراسي بود كه در يونان باستان پياده شد كه درآن مردم مستقيما در تعيين سرنوشت خود مشاركت داشتند.

درچنين شرايطي طبعا عرف، الگو و شاخص هايي وجود دارد كه اين تساوي درآن تعريف ميشوند و براساس قوانيني اجراي آنها تضمين پيدا ميكند. عمده اختلافات در طول تاريخ بر سر حد گذاشتن براي ”دمكراسي” بوده است و انسان با وژه گي هاي منحصر به فرد خود كه استعداد سركوبي و آزاد سازي را در يك قالب دارد، همواره بر سر تعريف كلمه واضح ”قدرت شهروندان” به بحث نشسته و تلاش كرده است تا در ميزان رها بودن انسان در جامعه حد و سطح بگذارد. بنابراين تئؤري هاي مختلفي در  تعبير انواع دمكراسي ها پايه گذاري شده است .




آنچه همه درآن متحد هستند اين استكه سطح و توانمندي انسان در مسير تكامل اجتماعي اش ، هيچ حد و مرزي ندارد و بنابراين هر دسته بندي در تعريف دمكراسي كوتاه مدت است .




ابزار بوجود آمدن دمكراسي ، راي مردم است.
دموكراسي نمايندگي : به این معناست که تصمیمات مربوط به جامعه، نه بدست اعضای آن، بلکه توسط افراد ویژه‌ای که مردم برگزیده‌اند؛ گرفته می‌شود. اين دمكراسي ها توسط پارلمان نمايندگي پيدا ميكنند .

دمكراسي مشاركتي : انسان قرنهاست كه اين نوع دمكراسي را تجربه نكرده است. ا ولين دمكراسي واقعي در قرنها پيش در يونان باستان پياده شد. اقلیت کوچکی از جامعه که شهروند نامیده می‌شدند، برای بررسی سیاست‌ها و گرفتن تصمیمات مهم به طور منظم گردهم می‌آمدند.  چنين دمكراسي در شكل امروزي خود در برگذاري رفراندومهاي مستمر و نظرسنجي آزاد مردم درمورد همه تحولات سياسي واجتماعي پيرامون خود بروز پيدا ميكند. 


چه كلمات ديگري با كراسي جمع ميشوند؟

Auto-cracy  

 اتوكراسي از دو واژه اتو ( خود) كراسي (حكومت) تشكيل شده و همانگونه كه در معني جمع اين دو واژه نيز مشخص است به معني سلطنت فردي و
يا حكومت فرد است. اتوكراسي به معناي خودكامگي و استبداد در يك نظام سياسي است. اتوكراسي در حقيقت شكلي از حكومت است كه در آن، قدرت بدون اتكا به قوانين و حتي بعضا با اتكا به قوانين انحصاري مدون در كف اختيار يك فرد قرار داشته است. اتوكراسي يعني (حكومت استبدادي فردي، خودكامگي، يكه‌سالاري). درحكومتهاي اتوكرات باتوجه به پيشرفت جامعه بشري و قرن جديد و بالا رفتن سطح تفكر جامعه بشري و شناختش ازحقوق فردي وجمعي ، يك اتوكرات براي دوام حكومت خود مي تواند با استخدام و انتصاب يك پارلمان و يا مجلس تظاهر به اجراي دمكراسي و شركت دادن مردم در تصميم گيري بكند. اما دراصل و پايه تا زماني كه ”آزادي” ها در آن جامعه برگزار نشود و مردم تماما درتعيين سرنوشت خود شركت نداشته باشند ، همواره حكومت تك پايه و با سرنگوني مواجه است. 
روند تغييرات در تكامل اجتماعي براين بوده كه كمتر حكومت هاي اتوكراتيك و يا تئوكراتيك بيش از يك يا دو دهه دوام نياورده اند. 


Theo-cracy

تئوكراسي : به نوع خاصی از حکومت گفته می‌شود که در آن اصالت به قوانین دینی و فرد روحانی داده شده‌است، و نوعی حکومت است که در آن «خدا» مبنای سیاسی یک مملکت است و مملکت توسط نمایندگان مدعی خدا در رأس امور اداره می‌گردد. ايده تئوكراسي در طول قرنها صرفا براين امر سوار شده بود كه يك حكومت ديني باشد و اصول و مباني ارزشي آن بر اساس يك دين يا مذهب اداره شود.

با پيدايش رژيم خميني و بنيادگرايي اسلامي خاص اين طرز تفكر ، تئوكراسي ديني تبديل به ”جايگذيني خدا بر روي زمين ” شد. 

تفاوت اين دو دراين استكه يكي دين را اركان رسمي و اصلي در امور فرهنگي خود قرارميدهد ولي قانون اساسي خود را بنا بر قوانين عامه دمكراسي بنا مينهد ، ديگري قوانين مستقل از جهان ، مستقل از تعاريف حقوقي جهاني با ذاتي عقب گرا و درون گرا را حاكم بر كردار و رفتار و مناسبات جامعه ميكند. بنحوي كه هرگونه سرپيچي ازآنها را درمصاف با جنگ با خدا تلقي ميكند.

دراين شق ، اين نوع حكومت از مدار ”تئوكراسي” ساده خارج شده و به سمت ”ديكتاتوري مذهبي” حركت ميكند. و با ”دين سالاري” كه درطول تاريخ بوده متفاوت است.

خميني تنها مبتكر حكومتي مبني بر ”ولايت فقيه” بود كه در عصر حاضر كمياب و بلحاظ نوع ديكتاتوري بي همتا بود. 
درمباحث بعدي به شناخت ولايت فقيه مي پردازيم .


 

0 comments:

ارسال یک نظر