پست‌های پرطرفدار


۱۳۹۲ آبان ۲۳, پنجشنبه

خونريزي در كردستان- شهريور 1358

28 اسفند1357 ـ ”ديروز (از حدود ساعت پنج بعد از ظهر)  و ديشب, نبرد مسلّحانة خونيني در سنندج جريان داشت. براساس گزارش خبرنگار كيهان, تا صبح امروز حدود 200تن مجروح و چندتن كشته شدند.
«شايعة تخلية سلاحهاي پادگان سنندج و انتقال آن بهتهران باعث شد كه مردم در اعتراض بهاين اقدام در استانداري متحصّن
شدند. در اثر تيراندازي بهسوي افراد متحصّن يك دانش آموز كشته شد و دو تن زخمي شدند





ـ كيهان ـ «اعلاميه امام خميني (كه در حدود ساعت يك بعدازظهر امروز منتشر شد و در چاپ دوم كيهان28 اسفند بهچاپ رسيد) دربارة وقايع كردستان:
 «... مردم كردستان و ساير نقاط بايد بدانند كه هرگونه حمله بهارتش و ژاندارمري, از نظر ما, مردود  است... اگر كسي بهآنها حمله كند, از مردم مسلمان نيست و از عُمّال اجانب است و بايد نيروهاي مسلّح با قدرت از منافع و مصالح ملت مسلمان دفاع كنند و هرگونه حملهيي را بهخود و نواميس مردم با قدرت دفع كنند».
ـ «اعلامية ستاد كل ارتش اسلامي دربارة شورش ضدانقلابي سنندج: ... ضدانقلابيون, شديداً, مجازات ميشوند... هركس در هر
نقطهيي اقدام بهآشوب و تحريك نمايد, ضدانقلابي بوده و با انقلاب اسلامي هيچگونه رابطهيي ندارد... ضدّانقلابيون, شديداً, بهكيفر اَعمال خود خواهند رسيد”..
كيهان 28 اسفند 1357




27اسفند 57- اطلاعيه مجاهدين در دفاع از حقوق کردها
مجاهدين در اطلاعيه يی بر ضرورت دفاع از حقوق حقه هم ميهنان کرد و رفع ستم مضاعف از آنها تأکيد کردند و خواستار يک چاره جويی مردمی و انقلابی مناسب برای حل مسالمت آميز آن شدند. مجاهدين همچنين نسبت به رخدادهايی نظير درگيريهای کردستان و گنبد هشدار دادند


 «درگيريهاي تاٌسّفبار گنبد»

ـ اطلاعيه «جنبش ملي مجاهدين» دربارة «درگيريهاي تاٌسّفبار كردستان»: «جنبش ملي مجاهدين ضمن ابراز تاٌسّف شديد از درگيريها و خونريزيهاي اخير كردستان, كه منجر بهقتل تعدادي از برادران عزيز كرد نيز شده است, اعلام ميدارد... نقطهنظرهاي مجاهدين خلق ايران دربارة مساٌلة كردستان, مبني بر دفاع از حقوق حقّة همميهنان كرد و رفع ستم مضاعف از آنان, اعلام گرديده و اكنون اميدواريم كه با ترك هرنوع مخاصمه, زمينه براي اعزام نمايندة ذيصلاح دولت آقاي مهندس بازرگان بهمنطقه, فراهم شده و در اَسرع وقت, چارچوب انقلابي و مردمي مناسبي براي حل مسالمتآميز مساٌلهيي كه بهخوبي ميتواند بهبهانة مقابله با تجزيهطلبي مورد استفادة دشمنان
انقلاب ايران قرار گيرد, تدارك ديده شود...»
مجموعة اطلاعيهها... ج1, ص84
2فروردين1358 ـ بخشي از خواستها در راهپيمايي «كانون فرهنگي و سياسي خلق تركمن»: 
«...ما خواهان آزاديهاي فرهنگي, مذهبي و زبان خود و همچنين خواستار متشكّل شدن مردم تركمن صحرا تحت سيستم اداري واحد بهمركزيت شهر گنبد هستيم؛
ـ شناسايي عاملين فاجعة 19اسفند تركمنقَلا و محاكمة آنان در دادگاه خلق؛
ـ لغو كليه كميتههاي انقلاب انقلاب اسلامي در منطقة تركمن صحرا و سپردن امور شهرها بهدست شوراهاي منتخب؛
ـ آموزش رايگان براي كلاسهاي شبانه و تاٌمين هزينة تحصيلي دانش آموزان روستايي؛
ـ اِحداث بهداري و درمانگاه...»
كار, ارگان چريكهاي فدايي خلق ايران, شماره 3, 2فروردين 1358.

7 فروردين 1357- «درگيري از بعد از ظهر ديروز كه كانون فرهنگي و سياسي خلق تركمن در پارك شهر گنبد ميتينگي
برگزاركرد, بين پاسداران و اعضاي كانون درگرفت كه تا صبح امروز 7كشته و 30زخمي بهجاگذاشت. درپي تيراندازي [پاسداران] ميتينگ بههم ريخت و دو طرف متخاصم سنگربندي كردند...»
كيهان 7 فروردين 1357

8 فروردين 1357 ـ «اطلاعيه جنبش ملي مجاهدين درمورد درگيريهاي تاٌسّفبار گنبد»: «...ضمن ابراز تاٌسّف شديد از درگيريها و خونريزيهاي اخير گنبد ـ كه منجر بهقتل تعدادي از برادران عزيز تركمن نيز شده است ـ اعلام ميدارد كه ... نقطهنظرهاي مجاهدين خلق ايران دربارة مسائل مابهالابتلاي برادران تركمن مبني بر دفاع از حقوق حقّة تمام مليّتهاي ايراني و رفع ستم مضاعف از ايشان قبلاً اعلام گرديده است...» (مجموعة اعلاميه ها. ج1, ص91).
ـ روزنامة اطلاعات در گزارشي پيراموان حوادث گنبدكاووس نوشت: «...روز 5فروردين با دستگيري يك سيگارفروش تركمن توسّط ماٌموران كميته, ماجرا آغازشد. چند نفر از اهالي بهاين عمل اعتراض كردند و در درگيري, يك جوان 22ساله از اهالي گنبد كشته شد. ماٌموران جسد را به شير و خورشيد سرخ بردند. گروههايي از مردم همراه با روحانيون محل براي تحويل جسد رفتند, ولي كميته جسد را بهآنها تحويل نداد. روز بعد (دوشنبه 6فروردين) جمعيتي حدود 8هزارتن از مردم گنبد براي تحويل گرفتن جسد جمع شدند و بهزور جسد را تحويل گرفتند و آن را ”ساكت و بدون شعار“ تشييع كردند. در مراسم تشييع, جمعيت, همصدا, خواهان مجازات عامل قتل شدند... 
در پي اين حادثه جلسة ”كانون مركزي شوراهاي تركمنصحرا“ ـ كه از چند روز قبل اعلام موجوديت كرده بود ـ برپاگرديد و مسئولان كانون براي اجتناب از هرگونه حادثهيي توصيه كردند كه اجتماعكنندگان از آوردن اسلحه خودداري كنند... ولي گروهي... شروع بهتيراندازي هوايي كردند و زدو خورد آغازشد و بالا گرفت. در اين درگيري تا كنون دهها نفر كشته و زخمي شدهاند...

8 فروردين 1358 ـ بخشي از پيام راديو تلويزيوني آيتالله طالقاني, «در پي و بهمناسبت حوادث گنبد» خطاب به”عموم برادران و خواهران و فرزندانم در آن خِطّه“:
1ـ ترك هر نوع مخاصمه...
2ـ درد برادران و فرزندان تركمن ما, اساساً و بهطور اَعمّ, همان درد همة مردم رنجديده و مظلوم ساير نقاط و ايالات كشور بوده و چيزي جز عوارض فقر و محروميّتِ ناشي از حكومت طاغوت  نيست؛
3ـ مردم ما در اين منطقه, بهطور اخصّ, از يك مساٌلة ارضي و تقسيم نامتناسب زمين رنج ميبرند كه بايستي, بهطورعادلانه, حلّ و فَصل شود؛
4ـ ... ادارة امور داخلي ايالات و ولايات بايستي, تا سرحدّ امكان, بهوسيلة خود مردم و با ماٌموريت و تشكيل انجمنهاي شهري و روستايي صورت گيرد (مانند كردستان...)؛
 5 ـ حد اكثر احترام نسبت بهآداب و سُنَن و فرهنگ ناحيه بايد مراعات شود؛
6 ـ بهلحاظ تعقيب و مجازات مُجرمين, احدي حق ندارد بدون اجازة مقامات ذيصلاحِ قضايي ايجادِ مزاحمت كند؛
7ـ از برادران و فرزندان با ايمان تركمن, مخصوصاً جوانان غيور, انتظار دارم كه بههرگونه تفرقهاندازي و عنوان كردن مطالبي نظير شيعه و سنّي, كه بهلحاظ اصول و حقوق, هيچ تفاوتي, از نظر ما ندارند, بياعتنايي» نمايند.
آيتالله طالقاني در همين پيام تاٌكيد كرد: «... براي ما و مكتب ما, مرزبندي ميان ترك و فارس و كرد و عرب و بلوچ و تركمن و... هيج اعتباري ندارد...»
اطلاعات 8 فروردين 1357

3مهر 1358- موضع گيری مجاهدين درباره مسائل کردستان

مسأله کردستان هيچ راه حل قهرآميز ندارد. راه حل انقلابی و مردمی آن اساساً در به رسميت شناختن حق تعيين سرنوشت و اداره امور داخلی آنها در چارچوب خدشه ناپذير تماميت ارضی ايران خلاصه می شود.





22 و 23 تير 1358- ” روزهای 22 و 23 تیر ماه 58، مردم تمام شهرهای کردستان، دست به تظاهرات آرامی زدند، در حالی که رسانه­های دولتی تبلیغات مسموم تشنج­آفرینی و جعل اخبار را شدت بخشیدند. سرانجام نیروهای سپاه پاسداران که در شهر مریوان مستقر بودند به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. در اثر این هجوم وحشیانه، روز 23 تیر ماه، 24 نفر از مردم بی­گناه جان باختند و 40 نفر نیز مجروح گردیدند. هواپیماهای جنگی برای ارعاب مردم، بر فرازهای شهرهای کردستان، دست به مانور زدند”
 
کیهان، 24 تیر 1358


يورش بهستاد مركزي مجاهدين

23مرداد1358 ـ سازمان مجاهدين در اطلاعيهيي از توطئة يورش «چماقدارها و قَمهكشها» بهستاد مركزي مجاهدين در ساختمان «بنياد علوي» پرده برداشت. در اين اطلاعيه, ازجمله, آمده است:
 «...ديروز به‌دنبال هجوم بهمراكز چند گروه سياسي و متعاقب حمله بهتظاهرات و راهپيمايي و درگيريهاي خونين پريروز شايع شد كه برخي عناصر و گروههاي ارتجاعي قصد حمله بهستاد جنبش ملي مجاهدين را دارند، همزمان با اين توطئه شايعهٌ خلع سلاح مجاهدين نيز بر ‌سر زبانها مي‌افتد... با پخش اين شايعه, بلافاصله, هزاران نفر از خواهران و برادران دلير ما بهستاد جنبش ملي مجاهدين مراجعه كرده و با استقرار در درون و بيرون ساختمان و براي مقابله بههرگونه حركت توطئه آميز, ساختمان ستاد را در ميان گرفتند و اعلام كردند كه اگر كسي قصد حمله بهستاد مجاهدين را داشته باشد, بايد از روي اجساد ما بگذرد.  اين خواهران و برادران تمام طول ديشب و همچنين امروز در ستاد مجاهدين و در اطراف آن مستقر شده و بهپاسداري از آن برخاستند.
ما بدين وسيله ضمن تحسين و تمجيد از اين همرزمان هوشيار و شجاع, از آنها ميخواهيم كه در اين روزها همچنان هوشياري خود را حفظ كنند... ما هم چنين, ضمن محكوم كردن هرگونه ايجاد ناآرامي و اغتشاش و هرگونه حمله و هجوم بهآزاديهاي اساسي سياسي... بهكساني كه بهچنين اَعمال و حركاتي دست ميزنند, اعلام ميكنيم كه اگر خود ضدانقلاب نباشند, اين قبيل اعمالشان در خدمت ضدانقلاب است...» (مجموعة اعلاميهها و موضعگيريهاي سياسي مجاهدين خلق ايران, شماره 2, چاپ اول, تهران, 12اسفند1358, 65).
طي حدود يك هفته، هزاران تن از نيروها و هواداران مجاهدين، به‌طور شبانه‌روزي با دست خالي و بدون سلاح از دفتر مركزي جنبش ملي مجاهدين حفاظت مي‌كردند. بهاين ترتيب كه  4 ـ 5 حلقه از هواداران مجاهدين دورتادور ساختمان بنياد علوي را گرفته بودند و اجازه نمي‌دادند كه چماقداران رژيم خميني بهساختمان نزديك بشوند.

خميني:  «اگر ما از اول, چوبههاي دار را در ميدانهاي بزرگ برپا كرده بوديم...»!
26مرداد1358 ـ خميني در روز جمعه 23رمضان (روز قدس) «در حضور صدها هزارتن از مردم قم و زائراني كه از شهرهاي مختلف بهاين شهر آمده بودند, نطق مهمي ... ايراد كرد».
26مرداد1358 -روزنامه كيهان (27مرداد) آن را با عنوان «آخرين هشدار  امام بهتوطئهگران: اشتباه كرديم كه انقلابي عمل نكرديم»,  درج كرد. او در اين سخنراني, ازجمله گفت:
 «...اشتباهي كه ما كرديم, اين بود كه انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم بهاين قشرهاي فاسد. و دولت انقلاب و ارتش انقلاب و پاسدار انقلاب, هيچ يك, از اينها انقلابي عمل نكردند و انقلابي نبودند.  اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سدّ بسيار فاسد را خراب كرديم بهطور انقلابي عمل كرده بوديم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساي آنها را بهمحاكمه كشيده بوديم و حزبهاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساي آنها را بهجزاي خودشان رسانده بوديم و چوبههاي دار را در ميدانهاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم, اين زحمتها پيش نميآمد.
 من از پيشگاه خداي متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر ميخواهم؛ خطاي خودمان را عذر ميخواهم. ما مردم انقلابي نبوديم؛ دولت ما انقلابي نيست؛ ارتش ما انقلابي نيست؛ ژاندارمري ما انقلابي نيست؛ شهرباني ما انقلابي نيست؛ پاسداران ما هم انقلابي نيستند؛ من هم انقلابي نيستم.
اگر ما انقلابي بوديم, اجازه نمي داديم اينها اظهارِ وجود كنند؛ تمام احزاب را  ممنوع ميكرديم؛ تمام جبههها را ممنوع اعلام ميكرديم و يك حزب؛ حزبالله؛ حزب مستضعفين تشكيل ميداديم.
و من توبه ميكنم از اين اشتباهي كه كردم و من اعلام ميكنم بهاين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاي خود ننشينيد ما بهطور انقلابي با آنها عمل ميكنيم...
 اين توطئهگرها در صف كفّار هستند, با آنها بايد با شدّت عمل كرد. دولت بايد با شدّت رفتار كند؛ ژاندارمري بايد با شدّت رفتار كند؛ ارتش بايد با شدّت رفتار كند؛ اگر با شدّت رفتار نكنند, ما با آنها با شدّت رفتار ميكنيم؛ با خود همينها, اگر مسامحه كنند, با شدّت رفتار ميكنيم. مسامحه حدودي دارد؛ كسبِ وَجاهت حدودي دارد. مصالح مسلمين را نميگذارم بهاين امور ازبين برود.
دادستان انقلاب موظّف است تمام مجلاتي را كه برضدّ مسير ملت است و توطئهگر است, توقيف كند و نويسندگان آنها را دعوت كند بهدادگاه و محاكمه كند؛ موظّف است كساني را كه توطئه ميكنند و اسم حزب روي خودشان ميگذارند, رؤساي آنها را بخواهند و آنها را محاكمه كنند.
ما باز تا چندي مهلت ميدهيم بهاين قشرهاي فاسد و اين اعلام آخر است و اگر چنانچه كار خودشان را تعديل نكنند و بهصف ملت برنگردند و دست از توطئه برندارند, خدا ميداند انقلابي عمل ميكنم. ميآيم تهران و با رؤسايي كه مسامحه ميكنند, انقلابي عمل ميكنم. قشرهايي از ارتش كه اطاعت از بالاترها نميكنند بايد بدانند كه من با آنها, اگر آمدم, انقلابي عمل ميكنم. عذرها را كنار بگذاريد, برويد فاسدها را سركوب كنيد؛ برويد توطئهگرها را سركوب كنيد...»
 كيهان 27مرداد

لشكركشي به كردستان
27مرداد1358 - پيام «امام خميني:
«... بهدولت, ارتش و ژاندارمري اخطار ميكنم اگر با توپها و تانكها و قواي مجهّز, تا 24 ساعت ديگر حركت بهسوي پاوه نشود, من همه را مسئول ميدانم... اگر  تا 24ساعت ديگر عمل مثبت انجام نگيرد, سران ارتش و ژاندارمري را مسئول ميدانم...»
اطلاعات 27 مرداد 1358

28 مرداد 1358-«در پي فرمان امام و اعزام ارتش و پاسداران, غائلة پاوه با سركوب مهاجمان پايان يافت...»
  كيهان 28 مرداد 1358

28 مرداد 1358-«اين دستور, ديشب, از طرف حضرت آيتالله العظمي امام خميني... صادرشد:
 ”به رئيس ستاد ارتش و رئيس كل ژاندارمري جمهوري اسلامي و رئيس پاسداران انقلاب, اكيداً دستور ميدهم كه بهنيروهاي اعزامي بهمنطقة كردستان دستور دهند كه اشرار و مهاجمين را, كه در حال فرار هستند, تعقيب نمايند و آنان را دستگير نموده و با فوريت بهمحاكم صالحه تسليم كنند و تمام مرزهاي منطقه را با فوريت ببندند كه اشرار بهخارج نگريزند و اكيداً دستور ميدهم كه سران اشرار را با كمال قدرت دستگير نموده و تسليم نمايند. اِهمال در اين امر تخلّف از وظيفه و مورد مؤاخذة شديد خواهد شد...“».
كيهان 28 مرداد 1358

ـ 28 مرداد 1358-  «اين دستور, ظهر امروز, از سوي رهبر انقلاب اسلامي ايران, امام خميني, صادر شد (كلية نيروها و قواي انتظامي بهاين دستور توجّه فرمايند):  «...السّاعه خبر رسيد كه در سنندج, حزب دموكرات, ارتشيها و سازمانهاي آنان را محاصره كردهاند و اگر تا نيم ساعت ديگر كمك نرسد, اسلحهها را ميبرند و از مسجد سنندج بهما اطّلاع دادهاند كه حزب دموكرات زنهاي ما را بهگروگان بردهاند. اكيداً بهكلية قواي انتظامي دستور ميدهم كه بهپادگانهاي مراكز ابلاغ كنند كه بهقدر كافي بهطرف سنندج حركت كنند و با شدّت  اشرار را سركوب نمايند. پاسداران انقلاب در هر محلي هستند بهمقدار كافي بهطرف سنندج و تمام كردستان با پل هوايي بسيج شوند و با شدت تمام اشرار را سركوب نمايند. تاٌخير, ولو بهقدر يك ساعت, تخلّف از وظيفه و بهشدّت تعقيب ميشود. از ملت ايران ميخواهم كه مراقب باشند هر يك از ماٌمورين تخلّف كردند, فوراً, اطلاع دهند. من انتظار دارم تا نيمساعت ديگر از قواي انتظامي بهمن خبر بسيج عمومي برسد...»
كيهان 28 مرداد 1358

        
                 (خلخالي, «قصاب» مردم كردستان, نفر مياني)

ـ 28 مرداد 1358- «صداي جمهوري اسلامي ايران در ساعت دو و نيم بعد از ظهر امروزبرنامة اخبار خود را قطع كرد و اعلام
نمود: رئيس ستاد ارتش جمهوري اسلامي ايران, بهدنبال دريافت فرمان امام خميني, بهتمام نيروهاي ارتش كه در بازگشت از پاوه بودند, دستور داد مسير خود را بهطرف سنندج تغيير دهند. رئيس ستاد ارتش جمهوري اسلامي, همچنين, اعلام كرد كه ساير نيروهاي ارتش نيز بهحال آمادهباش درآمدهاند تا در اَسرع وقت بهسنندج اعزام شوند».ـ «آخرين خبر از سنندج حاكي است كه مردم دارند دستهدسته شهر را تخليه ميكنند و بهشهرهاي اطراف ميروند».
كيهان يكشنبه, 28مرداد 1358
ـ  28 مرداد 1358 - «به فرمان امام خميني, حجّت الاسلام شيخ صادق خلخالي براي رسيدگي بهوضع اشرار كردستان بهكرمانشاه اعزام گرديد. شيخ صادق خلخالي بهمحض ورود بهكرمانشاه بررسي پيرامون وضع اشرار را آغاز كرد». 
كيهان 28مرداد  1358

         
   
ـ «11تن از مهاجمين بهپاوه كه بهوسيلة پاسداران انقلاب دستگير شده بودند, سحرگاه امروز, بهاعدام محكوم و حكم صادره در ساعت دو و چهل دقيقه بامداد امروز دربارة آنان, در محوّطة زندان ديزلآباد كرمانشاه اجراشد.
اين عده كه عبارتند از: ... هرمز گرجي بياني, فرزند حسين... آذرنوش مهدويان, فرزند عبدالقُدّوس و... بعد از بازجويي و شهادت شُهود, بهعنوان مُفسِد فيالارض و مُحارِب با خدا شناخته شده و بهاعدام محكوم شدند».
كيهان 28مرداد   
1358

خميني: «ما انقلابي رفتار ميكنيم, هرچه ميخواهند روزنامههاي خارج بنويسند»!
 
ـ 28مرداد 1358: با پيام «امام خميني», «مجلس خبرگان» گشايش يافت. كيهان-28 مرداد 1358
28 مرداد 1358- نمايندگان مجلس خبرگان عصر امروز در قم با خميني ديدار كردند. او, در اين ديدار, ازجمله گفت:  «... ما مسير خودمان را ميرويم و از هيچ چيز باك نداريم. از اين وحشت نداريم كه ما  را ديكتاتور و مخالف آزادي بخوانند...
اگر بنا بود از اول مثل ساير انقلاباتي كه در دنيا واقع ميشود عمل كنيم؛ انقلاباتي كه در دنيا واقع ميشود, پشت سر هر انقلاب, چند هزار از اين فاسدها را, در مراكز عام, سر ميزنند و آتش ميزنند تا قضيه تمام بشود, نميگذارند كه يك روزنامهيي منتشر بشود, الّا, آن روزنامهيي كه خودشان ميخواهند..
اگر در اينجا يك حزب فاسد را جلو بگيرند, ميگويند ”يكحزبي“ شد؛ رستاخيزي شد. ما ميخواهيم رستاخيزي بشود. ما يك حزب و يا چند حزب را كه صحيح عمل ميكنند, ميگذاريم عمل بكنند و باقي را ممنوع اعلام ميكنيم...
ما آزاديخواه بوديم ولي شما نگذاشتيد, ما آزادي داديم و شما نگذاشتيد اين آزادي باقي بماند. حالا كه اينطور شد ما انقلابي با شما رفتار ميكنيم, هرچه ميخواهند روزنامههاي خارج بنويسند...
 اينها بايد مُنزوي بشوند... بايد جلوِ مفاسد را بگيريم... همه ما موظّفيم كه مصالح اسلام را حفظ كنيم و اين طوايف دارند مصالح اسلام را ازبين ميبرند... ما ديگر نميتوانيم آن آزادي را كه قبلاً داديم بدهيم و نميتوانيم بگذاريم اين احزاب بهكار خودشان و بهفسادهايي كه ميكردند و ميكنند, ادامه بدهند... ما شرعاً نميتوانيم مهلت بدهيم... تا آنجايي كه توانستيم آزادي داديم, ولي خطا كرديم...
ما آنروز خيال ميكرديم كه با انسان سروكار داريم, بعد معلوم شد كه با حيوانات درّنده سروكار داريم. با حيوانات درّنده نميشود با ملايمت رفتار كرد و نميكنيم...
ما از هيچ چيز باك نداريم؛ نه باك داريم كه شرق ما را اشخاص غير آزاديطلب يا ديكتاتور حساب بكند و نه باك داريم كه غرب اينطور حساب كند...».
29مرداد1358 ـ كيهان: «22 روزنامه و مجله توقيف شد. صبح امروز آذري قمي , دادستان دادگاه انقلاب اسلامي مركز, طي اطلاعيهيي اعلام كرد كه اين روزنامهها حق انتشار ندارند: پيكار, كار, مردم, كارگر, جوانان, آهنگر, اميد ايران, تهرانمصوّر, آزادي و...
  يورش به ستاد مجاهدين
 ـ كيهان:«براي ترك مقرّ و تحويل اسلحه, دادستان انقلاب. 48ساعت بهمجاهدين خلق مهلت داد».
28مرداد 1358-در پي محاصره ساختمان جنبش ملي مجاهدين, نماينده حضرت آيتالله طالقاني در محل حضوريافت و پس از مذاكره با دادستان, حكم تخليه را بهمدت 48ساعت بهتعويق انداخت. در پي شايع شدن خبر حمله بهستاد مجاهدين خلق, نزديك بهده هزارتن از هواداران اين سازمان براي حفاظت از ستاد گردآمدند.
روزنامه عصر ديروز 28 مرداد 1358

29مرداد 1358- نشريه مجاهد شمارة 5, در اين روز منتشر شد.  از اين روز, تا روز 23مهر1358, كه نشريه مجاهد شمارة 6 منتشر شد, سازمان مجاهدين نشريه ارگان خود را منتشر  نكرد.
در سرمقالة شماره 6, علت اصلي تعطيلي موقّت مجاهد, اعتراض به«خفقان حاكم بر جامعه» اعلام شد و بر اين نكنه تاٌكيد گرديد كه «ارتجاع اصليترين راه حفظ خود را در ضدّيت با نيروهاي انقلابي پيدا ميكند».



1شهريور 1358- ”به گزارش خبرنگاربی بی سی، روز 1شهریورماه:« شیخ عزالدین حسینی دراعلامیه ای بمناسبت عید رمضان نیروهای دولتی را متهم به كشتار كردها واعدام گروههای غیر نظامی كرده است وآنها(كردها)رابه مقاومت واتحادعمومی تشویق ودعوت كرده است.» ازطرف دیگر مبارز دكتر قاسملو رهبر حزب دمكرات كردستان به خبرنگاررویترگفته است: «كه آماده مذاكره بامقامات دولتی است، اما مقامات دولتی به این پیشنهاداعتنائی ندارند.» همچنین خبرگزاری فرانسه در تهران گفته است :« كردهای مقیم مركز اعلام كردندكه تماسهائی برای عادی ساختن اوضاع درمناطق كردنشین بین مقامات دولتی وكردها صورت گرفته است.» روزنامه كیهان 3شهریورماه 1358 ص. 2 ( 25 اوت 1979 به نقل ازرادیوبی بی سی ). اما دادستان كل انقلاب مزدور جلاد  آذری قمی دستورداد كه: «شیخ عزالدین حسینی ، متین دفتری ، مرزبان و قاسملو تحت تعقیب قرارگرفته اند» (اطلاعات 31مردادماه 1358 ). بنابدرخواست شیخ عزالدین حسینی در مساجد و اماكن عمومی و خیابانها و میادین گردآمده وتظاهرات عمومی برپاگردید وبرمزارکشته شدگان  رفتند وكشتارمردم وانقلابیون كرد را محكوم كردند . مبارز عبدالرحمان قاسملو مسئول حزب دمكرات كردستان در تظاهرات مردم مهاباد شركت كرده و از بالكن شهرداری برای مردم سخنرانی می‌كند . اومردم را به مبارزه تشویق می‌كند بنابه گزارش خبرگزاریهای داخلی وخارجی- كه در روزنامه های كیهان واطلاعات 4شهریور 58 هم چاپ شده است- ساعت 18و30 دقیقه روز 3 شهریورماه 1358 ـ یك روزبعداز عیدرمضان ـ 9 نفر دیگر  از مبارزان درشهرمریوان تیرباران شدند و نمایندگان دولت جمهوری اسلامی تهران برای تحویل این شهدای كرد به خانواده هایشان به اتهام خائن و وطن فروش ، خواستار پول وهدیه شدند. اسامی اعدام شدگان مریوان عبارتنداز:1 ـ حسین مصطفی سلطانی 2 ـ امین مصطفی سلطانی3 ـ احمد پیرخضری (كارمندبیمارستان)4 ـ حسین پیرخضری (معلم)5 ـ فایق عزیزی (عضوشورای شهر مریوان) 6 ـ علی داستان ( پیشمرگه ) 7 ـ بهمن اخضری (پزشك و فیلمبردار)8 ـ جلال نسیمی9 ـ احمدقادرزاده اهل روستای دره‌تفی. 
اسامی اعدام شدگان مبارزان راه آزادی  توسط عوامل مزدور رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی ایران در شهر سنندج در تاریخ 5 شهریور 1358 به قرار زیر است:
 1 مبارز احسن ناهید 2 مبارز شهریار ناهید 3 -مبارز جمیل یخچالی 4-مبارز ناصر سلیمی 5- مبارز عبداله فولادی 6-مبارز مظفر نیازمند 7-مبارز  سیروس منوچهری 8-مبارز  اصغر مبصری 9-مبارز مظفر رحیمی 10-مبارز عیسی پیرولی 11-مبارز عطا زندی و همچنین اسامی  اعدام شدگان  مبارزان راه آزادی  توسط  رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی وابسته به امپریالیسم و سرمایه داران غربی در شهر سقز  در تاریخ 6 شهریور 1385 به قرار زیر می باشد 1-  مبارز قادر بهار- 2   مبارز محمد بابامیری-3 مبارز  احمدسعیدی -4  مبارز رسول امینی -5  مبارز ناجی خورشیدی -6  مبارز کریم رضایی-7  مبارز  انور اردلان -8   مبارز سیف الله فیضی -9 مبارز  علی فخرایی-10   مبارز عبداله بهرامی -11 مبارز سید حسن احمدی -12  مبارز محمد درویش نقره ها -13   مبارز کریم شیرینی -14 مبارز ابوبکر حمیدی -15 مبارز احمد مقدم -16 مبارز جلیل جمالزاده -17 مبارز کشی زاده -18مبارز  محمد غفاری -19 خاطر خطیبی -20 ناصر حدادی.”
سايت خبري رژ 1391



خميني: «ما شما را مدفون ميكنيم»!
9شهريور ـ خميني طي سخناني در «مدرسه فيضيه قم» خطاب به«گروههاي مختلف مردم» چنين گفت:
 «... همه را آزاد گذاشتيم. دولت ما با همه بهطور رحمت رفتار كرد. قلمها را آزاد گذاشتند؛ مطبوعات را آزاد گذاشتند؛ گروهها را آزاد گذاشتند و باب رحمت را بر همه بازكردند... لكن ديديد كه خيانتكاران و جُرثومههاي فساد كه غُدّههاي سرطاني هستند, بهاخلالگري و فتنهگري برخاستند... و مشغول توطئه شدند و اگر توطئه ادامه پيداكند, باب رحمت بسته ميشود...
همين رحمت و همين مدارا بود كه فاجعة كردستان را بهوجود آورد... فاسدهايي كه با خارج پيوند دارند و خائن بهمملكت هستند, ميخواهند كردستان را بهنظام كمونيستي بكشانند؛ ميخواهند اسلام را از كردستان محو كنند.. مساٌلة كرد مطرح نيست؛ مساٌلة كمونيست مطرح است. ملت كرد ما مسلمان و متعهّد بهاسلام است و مُسلم با مسلم جنگ ندارد. اينها ميخواهند كردستان ما را بهضَلالت و نظام كمونيستي بكشانند... اينها اسلام را با منافع خودشان مُنافي ميدانند؛ اينها اسلام را مخالف با منافع اربابان خود ميدانند. اينها نميخواهند كردستان را آباد كنند, بلكه ميخواهند خراب كنند...
اي ريشههاي فاسد, شما ... بايد از صحنه بيرون برويد. ما شما را مدفون ميكنيم... آنهايي كه بهاسم دموكراسي و با اسم دموكرات ميخواهند مملكت ما را بهفساد و تباهي بكشند, بايد سركوب  شوند و ملت ما آنها را سركوب خواهد كرد... ارتش, ژاندارمري و پاسداران مُلزَمند كه با هم تفاهم داشته باشند... بايد بهفوريت اين ريشههاي فساد را بكنند و ملت, آنها را مهلت ندهد.
سران اينها قابل هدايت نيستند. اينها از يهود بَنيقُريظه بدترند و اينها بايد اعدام شوند... تمام كردستان, بهاستثناي اين چند نفري كه سران آنها هستند, درامانند... همه, برادران ما هستند. نظر ما بهبرادران كردستاني از ديگر برادران بيشتر است. رفاه آنها حاصل ميشود... چيزهايي كه آنها ميخواهند, بهآنها داده ميشود. تبليغات سوء را توجه نكنيد, اسلام بهشما محبّت دارد... اين سران خائن را بگيريد و تحويل دهيد. برادران كرد, اسلحهها را كنار بگذاريد و بهآغوش اسلام درآييد و بهبرادران ارتشي كمك كنيد و اين ريشههاي فساد را از بيخ و بن درآوريد...
اينها كه خرمنهاي شما را آتش ميزنند؛ اينهايي كه جوانان شما را بهكشتن ميدهند... اينها انسان نيستند, اينها خوي حيواني دارند, بلكه از حيوان هم بدترند. اينها ميخواهند كردستان را  بهتباهي بكشانند... ما بهاِذن خدا و بهامر خدا, با آنها با شدّت رفتار ميكنيم. آنها را بههمين زودي سركوب ميكنيم... »
 كيهان, 10شهريور 1358


9 شهريور 1359- ” روز نهم شهریور 1358، درگیری­های شدیدی در کردستان روی داد. مهم­ترین درگیری­ها در جاده بانه، مریوان،
دیوان­دره و بوکان در جریان بود. هلیکوپتر چمران، زیر آتش ضدهوایی پیشمرگان قرار گرفت. در روستای سوته و پاسگاه بسطام، یک جنگ شدیدی روی داد که در این جنگ نابرابر فواد مصطفی سلطانی، از رهبران  سرشناس و محبوب و از بنیان­گذاران کومه­له، جان باخت. جان­باختن کاک فواد، شوک و ضایعه بزرگی برای جنبش حق طلبانه‌ کردستان  بود. نیروهای رژیم بر سر جان باختن کاک فواد، تبلیغات گسترده­ای راه انداختند و آن را پیروزی بزرگی برای حکومت نوپای خود دانستند. 6 روز پیش از این واقعه دردناک، به دستور خلخالی، نماینده خمینی، 2 برادر  کاک فواد را همراه با 7 نفر دیگر در مریوان تیرباران کردند. و نمایندگان دولت جمهوری اسلامی تهران برای تحویل این شهدای كرد به خانواده هایشان به اتهام خائن و وطن فروش ، خواستار پول وهدیه شدند. اسامی اعدام شدگان مریوان عبارتنداز:1 ـ حسین مصطفی سلطانی 2 ـ امین مصطفی سلطانی3 ـ احمد پیرخضری (كارمندبیمارستان)4 ـ حسین پیرخضری (معلم)5 ـ فایق عزیزی (عضوشورای شهر مریوان) 6 ـ علی داستان ( پیشمرگه ) 7 ـ بهمن اخضری (پزشك و فیلمبردار)8 ـ جلال نسیمی9 ـ احمدقادرزاده اهل روستای دره‌تفی. ”
پايگاه خبري رژ 1391

11شهريور 1358- اعدام دسته جمعي 59 زنداني سياسي در مهابات . اسامی این 59 نفر که‌ اعدام شدند از این قرار است : غلامرضا بارزی، حسن جهانیان،  علی بانه‌یان، محمد علیالی، محمد امین صفا، همایون نیلوفری، محمود ریزیی، محمد
حسینی، عباس حسینپور، کاظم خاتونی، علی مزنه‌، عبدالله‌ تحریان، رحمان رحیمی، علی گلپرست، مصطفی عسمتی، خالق بارزانی، یوسف ایازی، کمال چاوشینی، حسن رحمانیان، خالد رحیم آذر، خالد صفایی، سید ابراهیم احمدی، محمد مسعودی، محمد ابوبکری، وفا الیاسی، منصور جناح، محمد امین احمدی، محمد سلیمی، فریدون شنگه‌، علی بازیان، خضرر رنگین، ابوبکر شکری، انشاالله‌ نادری، هژار کریمی، کمال کریمی، کریم ر‌حیمیان، یوسف حبیب پناه، محمد فارق بازیار، ابراهیم امینی، صالح مام ابراهیمی، شکری نادری، مصطفی فقری،علی غواره‌، علی صلاحی، ملا حسن لاجوردی، سلیمان حسن زاده‌، یوسف حسن زاده‌، کریم کاوه‌،، سید محمود سید محمودی، حامد محمود کندو، حسین کلهری،عباس یوسفی، سیامک سقزی، علی آباده، کمران ظاهر حه‌جازی، صالح فرهودی، مقصود محمودی، احمد کهروبی، رحمان خضرپور



نامة مجاهدين به خميني
23مهر1358 ـ با آغاز درگيريهاي تازه در كردستان, سازمان مجاهدين در  نامهيي بهخميني، «طرح پيشنهادي مجاهدين براي حل شورايي مسألهٌ كردستان» را ارائه مي‌دهند. در اين نامه, ازجمله, آمده است:
 «شواهد بسيار گواه آن است كه دست‌اندركاران تنها بهانتظار فرصت مناسب بوده‌اند تا با تحميل يك راه‌حل قهرآميز در كردستان، زخم عميق و هولناك ديگري بر ‌زخمهاي جانكاه 2500سالهٌ اين انقلاب بيفزايند و تدريجاً تمام انقلابيون ايران را بهخاك و خون بكشند...
مساٴلة كردستان, در مجموع, هيچ راه حل قهرآميز ندارد... راه حل انقلابي و مردمي آن, اساساً, در بهرسميت شناختن حق تعيين سرنوشت و ادارة امور داخلي آن در چارچوب تماميّت ارضي كشور خلاصه ميشود...»
 مجموعة اعلاميهها و ... ص103 . مجاهد, شماره 7, 30مهر1358

بخشي از نامة «سرگشادة» مجاهدين بهخميني براي جلوگيري از كشتار و انحراف
12 ارديبهشت1359 ـ «...نزديك بهدو سال و چندماه است كه بهرغم واژگوني نظام طاغوتي سلطنتي, مجاهدين خلق ايران بازهم تحت آزارها و افترائات و اتّهامات روزافزون قراردارند, بهنحوي كه بيمبالغه ميتوان گفت حتي در دوران گذشته نيز كه شاه مدفون با حربة ”ماركسيست اسلامي“ و ”عامل استعمار سرخ و سياه“ و ”دستنشانده حزب بعث“, شديدترين سركوبها را عليه ما اعمال مينمود, تا اين حد مورد افترا و تهمت نبوديم.
 اين حقيقت را ميتوان از مقايسة مجموع ساعات و صفحاتي كه چه در راديو و تلويزيون و منابر يا روزنامهها و نشريات حكومت جديد صرف حمله بهمجاهدين ميشود, با آنچه در گذشته صورت گرفته است, بهسادگي, دريافت. همچنين, كافي است كه بهعرض برسانيم طي دو سال گذشته, حدود 50نفر از ما بهخاك و خون كشيده شده و صدها برابر نيز با سلاحهاي گرم و سرد مجروح گرديدهاند...
  شگفتانگيزتر اين كه نه تنها طي دو سال و چندماه گذشته, بههيچ يك از شكايات ما كمترين رسيدگي قانوني نيز نشده است؛ نه تنها صدها مورد شكايات مُستند ما بهمقامات مختلف كشور بلاجواب مانده؛ نه تنها از حق كمترين دفاع و جوابگويي متقابل در تريبونهاي رسمي و غيررسمي مختلف كشور برخوردار نبوده و نيستيم بلكه حتي كار بهآن جا رسيده است كه خود ما را بهقتل شهدايمان متّهم ميسازند! زيرا, بهنظر ميرسد وقتي كه همة اتّهامات مبني بر تحريك و حادثهسازي مجاهدين با اين حجّتِ آشكار و مستحكم مواجه ميشود كه ”پس چرا هميشه كشتهها از مجاهدين هستند؟“ فروميريزد, ظاهراً ديگر راهي جز آن كه كشتهها را نيز بهخودمان منتسَب سازند, باقي نميماند و شما بهخوبي مستحضريد كه حتي خَديو مصر نيز وقتي پيراهن يوسف عليهالسّلام را از جلو پاره نيافت, ديگر قلباً بهبيگناهي وي قانع شد.
 با اين همه ما براي اثبات بيگناهي و حقانيّت خود و كشف سرمنشاٌ درگيريها و چماقداريها ناگزير بهتحقيقات وسيعي مبادرت كرديم كه پس از بيتوجهي مسئولان امور بهشكاياتمان بخشي از آنها را  ـ حتي با صداي دست اندركارانشان ـ افشا نموده و پيوسته نيز براي يك مناظرة زندة راديو ـ تلويزيوني دربارة سرچشمة اين وقايع دربرابر چشمان تمام مردم تقاضامند بودهايم. لكن, با كمال تاٌسّف تبليغات و افترائات مزبور كماكان, با شدّت هرچهتمامتر, ادامهيافته و مييابد, منجمله, آقاي بهشتي در مقام قاضيالقضات و رئيس ديوانعالي كشور, اخيراً, ما را بهكشتن شهيدان خودمان متّهم نمود كه ميدانيد چه مسئوليت عظيم شرعي و قانوني و اخلاقي  دربردارد...
حضرت آيت الله!
مسلّماً, درقبال آنگونه تبليغات و اينگونه اتّهامات بود كه شخص آن حضرت نيز پنجشنبه گذشته (10ارديبهشت), تلويحاً, مجاهدين را در درگيريهاي اخير مقصّر شمرده و حتّي روزي را كه رسماً بهمقابله با ما تكليف نماييد, گوشزد نموديد؛ روزي كه برحسب فَحواي كلامتان, عليالقاعده, نبايستي چندان هم دور باشد. اگرچه سفارش فرموديد كه اَرجح اين كه ”اسلحه را زمين بگذاريد و از اين شيطنتها دست برداريد و بهآغوش ملت برگرديد...“
حضرت آيت الله!
تا آنجايي كه بهمجاهدين خلق مربوط ميشود... از فرداي انقلاب حتّي يك نمونه نيز بر روي كسي اسلحه نكشيده و تا اين تاريخ جز عليه متجاوزين عراقي در جبهههاي غرب و جنوب حتي يك گلوله نيز بر روي كسي شليك نكردهايم, دليل آن نيز همين است كه تمامي كشتهها از آنِ ماست و غير از اين هرچه هست تبليغات كذب است و بس.
 همچنين ما بارها تكرار كردهايم (منجمله, در نامة مورّخِ 2 ارديبهشتماه جاري بهآقاي وزير كشور, كه در سراسر ايران نيز منتشر شده است) كه اگرچه بنا بهدلايل خاص خودمان بهقانون اساسي راٌي ندادهايم, امّا, بهشرط اين كه همين قانون نيز عملاً اجرا شود, بدان ملتزِم هستيم.
 ليكن, امروز متاٌسّفانه, بر همگان آشكار شده است كه هيچ قصد قطعي براي اجراي نُصوصِ صريح قانون, بهويژه, در رابطه با آزاديهاي اساسي وجود نداشته و بسياري از مواد آن نيز انحصارطلبانه تعبير و تفسير ميشود.
بارزترين گواه اين مطلب نيز, مضافاً بر تمامي برخوردهاي ناعادلانة دستگاه قضايي كشور, همانا لايحة در دستِ تصويب ”احزاب“ در مجلس است كه در تعارض آشكار با مواد قانون اساسي, در يك كلام, جز بهمعني تعطيل تمام آزاديهاي سياسي و پشتپازدن بهگرانبهاترين ارمغان انقلاب نيست.
حضرت آيت الله!
بي گمان شما در هر موقعيتي كه مقتضي بدانيد ”تكليف نهايي“ مورد اشاره در سخنان 10ارديبهشت را مقرّر خواهيد فرمود, ليكن, ما بازهم بهعنوان انقلابيون يكتاپرست بهعرض ميرسانيم كه بههيچ وجه, تا آنجا كه بهما مربوط است, از جنگ و دعوا و اختلافات داخلي استقبال نكرده و نميكنيم و تا آنجا كه انضباطِ آهنينِ تشكيلاتيِ ما كِشش داشته باشد, تلاش خواهيم نمود كه همچون گذشته, ولو بهبهاي جان خواهران و برادرانمان, تا وقتي راههاي مسالمتآميزِ ابراز عقيده و فعاليت انقلابي, مطلقاً, مسدود نگرديده است, از عكسالعملهاي خشونتبار و قهرآميز بپرهيزيم. ...
 با اينهمه, باز هم تبليغات سراسر دروغ و يكجانبه برعليه ما, كماكان و با شدّت هرچه تمامتر, ادامه داشته و دير نيست تا مدّعي شوند كه لابد بمبگذاريهاي ضدانقلابي نيز كار مجاهدين بوده است! گو اين كه ما ايمان داريم كه بنا بههمة سُنن الهي و تكاملي, با دروغ حتي نميتوان آجري را بر روي آجر ديگر بند نمود. 
 ازاين حيث, در برابر ”تكليفي“ كه گوشزد فرموديد چه چارهيي جز نوشتن و تقديم ”وصيتنامه ها“ باقي ميماند؟ كما اين كه امروز اوضاع بهجايي رسيده كه خواهران و برادران نوجوان ما نيز حتي براي فروش يك نشريه ابتدا ”وصيتنامه ها“ را مينويسند و آنگاه ميروند. 
امّا, اگر نظر ما را خواسته باشيد, بهعرض ميرسانيم كه دردهاي ما, اساساً, همان دردهاي اقشار بسيار وسيعي از ”ملت“ است؛ ملتي كه امروز, بيش از پيش, احساس ميكند كه بهحداقلِ نيازهاي مادي و آرمانهاي عقيدتي نيز, كه از انقلاب انتظار داشت, دست نيافته است...
  و همة اينها نيز, در قدم اول, ناشي از اين حقيقت تلخ است كه درحالي كه بهقول خود شما, انقلاب را ”همه“ كردهاند, دستاوردهاي آن ”انحصار“ جريان خاصي شده است كه سعي دارد با در اختيارگرفتن اكثريت قريببهاتّفاق ارگانهاي تبليغاتي همهچيز را بهزور تبليغات موجّه جلوه دهد.
حضرت آيت الله!
بنابراين, تقاضاي ما اين است كه ”تكليف“ ما و هوادارانمان و مردمي را كه فيالواقع از اين اوضاع دررنجند, نيز مشخّص فرماييد كه:
ـ وقتي شكوه و شكايتها بهجايي راه نميبرند و كمترين تقاضاي عادلانة مردم و كارگران و دهقانان از انقلاب با برچسب ضدانقلاب و خانهخرابي (نمونه كرج و تهران) و گلوله و حتي بمباران و محاصرة اقتصادي (كردستان) مواجه ميشود؛
ـ وقتيكه, در فقدان هرگونه تقصير, تازه باز هم ما را بهمظلومنمايي متّهم ميكنند!  و يا بهرغم قريب بهيك هزار مورد مستند و با مدرك كه بهدادگستري دادهايم, خودمان بهزجر و آزار خودمان متّهم ميشويم؛
ـ وقتيكه, قريب يك سال است بهرغم تقاضاهاي مكرّر, اجازة اجتماع و ابراز عقيده بهما نميدهند و يا بهمختصر بهانههاي واهي بهتوقيف هر آنچه كه مطابق ميلشان نباشد, ميپردازند؛
ـ وقتيكه, زندانها انباشته ميشوند و شكنجه و كشتار بيامان ادامه دارد و فيالمثل, در همان روز 7 ارديبهشت پس از غارت درمانگاه مجاهد شهيد دكتر احمد طباطبايي (كه در جبهههاي جنوب بهشهادت رسيد) هفت تن از برادران كادر پزشكي و همچنين بيماران ما را در داخل درمانگاه توقيف و قبل از انتقال بهزندان در همانجا با كابل سيمي شلّاق ميزنند؛
ـ وقتيكه, چه ما و چه هركس  كه مختصر مخالفتي با انحصارطلبي داشته باشد, بيدريغ بهعامل صدّام و آمريكا و ضدانقلاب و... متّهم  ميشود؛
ـ وقتيكه, بهدنبال تمامي تحريكات, خانههاي هوادارانمان غارت و بهآتش كشيده ميشود...  
بله, مشخّص فرماييد كه چه بايد بكنيم و آيا جز اين است كه حتّي وقتي كه در دفاع از حقوق محرومان و زحمتكشان ميهنمان با اشتياق شهادت بهجبهه ميرويم نيز انحصارطلبي و ضدّيت كورِ بيمارگونه, با حكم رسمي, ما را بهاتّهام جاسوسي پسميزند و روانه زندانها ميكند...
حضرت آيت ا لله!
شما, بهرغم نِقاهت جسمي, با گروهها و جماعات و افراد مختلف, بهطور روزمرّه, ديدار و ملاقات داريد. اكنون اگر سوءتعبير نشود, ما و كلية هوادارانمان در تهران نيز, كه قشري از اقشار ملت هستيم, بدينوسيله, تقاضا ميكنيم تا براي بيان مواضع و تشريح اوضاع و عرض شكايات و اثبات مطالب فوقالذكر, بدون هيچگونه تظاهر و در نهايت آرامش بهحضورتان برسيم.
بهگمان ما, اين ميتواند يك رويداد مهم تاريخي محسوب شده و انشاءالله سرآغاز بسياري تدابير و تفاهمات ملي و هرچه بيشتر زندهداشتن اميد زندگاني مسالمتآميز و در نتيجه, نافيِ تشنّجات داخلي و حتي زمينهساز اتّحاد عمومي و سراسري براي دفع كاملالعيارِ تجاوز حكّام ديكتاتور و جاهطلب بعثي بهحقوق و زندگاني هموطنان ستمزده و رنجديدة  ما باشد...» «مجاهد», شمارة 119, 17 ارديبهشت 1360.



0 comments:

ارسال یک نظر