پست‌های پرطرفدار


۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

جشن ملی چهارشنبه سوری، سرخ و شاداب و آتشين



آخرين چهارشنبه هرسال ايرانی که به عنوان ”چهارشنبه سوري” نام گذاری شده, در ايران از هزاران سال پيش با جشن و
مراسم ويژه يی همراه بوده است. مراسم در آخرين سه شنبه شب سال با افروختن آتش و پريدن از روی آن، برگزار می شود.
در نوشته های برجای مانده از دورانهای قديم ،از اين جشن ملی بوته سوزانی و پايکوبی در اطراف آن، به عنوان جشن سوری ياد شده است . گفته می شود جشن سوری ( سوريک ) به قدمت نوروز است و مورخان آلمانی معتقدند، قديمی تر از نوروز است و به تمامی آرينها تعلق دارد. برخی، مبدأ ”چهارشنبه سوري” را به زمانی که زرتشت، گاه شمار جديدی خلق کرد و در آن با ايجاد سالهای کبيسه، تاريخهای گذشته را منظم نمود، مرتبط می کنند. برخی ديگر قدمت چهارشنبه سوری را چندهزارسال پيشتر می دانند. ازآنجاکه در روزگار باستان، آتش يکی از مهمترين عناصر کمکی انسان برای زندگی روزمره اش بوده، ايرانيان به آتش، احترام زيادی می گذاشتند و در جشنهای خود آتش روشن می کردند.
”چهارشنبه سوري” جشنی است که در آن روحيه صفا و صميميت و شادی در بين مردم اوج می گيرد.
بعداز گسترش اسلام در ايران، اين سنت ملی همچنان طی 1400سال گذشته در بين مردم حفظ شده است. اما رژيم ارتجاعی و ضد ايرانی آخوندی، همه ساله با برگزاری اين جشن ملی مخالفت ورزيده و به آزار وسرکوب مردم و بخصوص جوانان به خاطر برگـزاری آن پرداخته است.



متقابلا مردم و مقاومت ايران و بخصوص جوانان آزاده ايرانی، با برگزاری مراسم چهارشنبه سوری، به مقابله با رژيم آخوندی برمی خيزند. درسالهای اخير به ويژه پيرو فراخوان سازمان مجاهدين، مردم ايران درشهرهای مختلف ميهن، جشن چهارشنبه سوری را به کارزاری عليه تماميت رژيم پليد تبديل کردند.
چهارشنبه سوری، روز مردم ايران،و روزهمبستگی ملی عليه اين رژيم ضد بشری است و طی اين بسيج ملی و ميهنی بايستی آنچنان آتشی عليه آخوندهای آدمکش و جنايت پيشه برپا کرد که ريش و ريشه نظام آخوندی را بسوزاند.

چهارشنبه سوری، آتشباران ارتجاعاز سخن مسعود رجوي - فلسفه شعائر(رمضان 1376)

« شعائر و آيينها، بسته به هدفی که دارند با خودشان آداب و مراسمی را ايجاد می کنند. مثلاً مراسم چهارشنبه سوری که آخوندها با آن مخا لفند، از سنتهای ايرانی است. مجاهدين و رزمندگان ارتش هم، اين مراسم را دارند. يک بار شنيدم که آخوندها در اين باره گفته بودند مجاهدين، آتش پرست شده اند. اما همه می دانيم که اين برای ما علامتی از جنگ و آتشباران ارتجاع و علامت سرخی شما و زردی دشمن خلق و ميهن ماست. پس هر ملت و مذهبی محتوا و هدف مورد نظرش را با آيينهايش بازتاب و نشان دار می کند. چرا اين کار را می کند؟ چون هدفش بارز کردن محتواست. اين موضوع برای مجاهدان، مبارزان و فعالان مقاومت و به خصوص کسانی که در ارتش آزاديبخش هستند، خيلی خيلی قابل فهمتر است تا يک فرد غيرمسئول که نمی خواهد جهان را تغيير بدهد و حداکثر می خواهد آن را تفسير کند».

آئينهای ويژه چهارشنبه سوري
 گزيده از فرهنگ دهخدا


مرحوم علامه دهخدا توضيح درمورد مراسم، آئينها و رسمهای ويژه چهارشنبه سوری را به نقل از استادسعيد نفيسی آورده و چنين تعريف کرده است:
«اشتقاق ترکيب [چهارشنبه سوری] يعنی چهارشنبه عيش و عشرت، خود می رساند که اين شب را برای جشن و سرور بنياد گذاشته اند.اين جشنهای ملی از قديمترين زمانهای تاريخ در ميان ايرانيان بوده است… شب چهارشنبه سوری در ايران، آئين خاص و تشريفات گوناگون دارد که هر يک از آنها را در ناحيه ديگر ميتوان يافت.آئين چهارشنبه سوری يا شب چهارشنبه ی آخر سال بر دو قسم است: يک قسمت از آن عمومی و مشترک ميان تمام مردم ايران است که حتی بعضی از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا ميتوان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و ازاينجا کم و بيش به شهرهای ديگر ايران رفته است.آن قسمت از آئين اين شب که در تمام ايران معمول است از کرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعنی تمام اين دشت وسيع که ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقايای ايران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار ميشود. تمام مردم آذربايجان چه در شهر و چه در دهات در آن شرکت دارند و حتی هنوز در ميان مردم قفقاز معمول است. ايرانيانی که از ديار خود دور افتاده اند نيز آن را فراموش نميکنند و ايرانيان مقيم ترکيه و مصر و هندوستان نيز در جامعه خود، اين رسوم و آداب را معمول ميدارند.

آتش افروختن

زيباترين و شايد قديمترين آداب چهارشنبه سوری، آتش افروختن و جستن از آن و شادی کردن در کنار آتش است. اينک تقريباً در تمام ايران، شب چهارشنبه سوری، توده هايی از بوته خودروی بيابانی فراهم می آورند و نزديک يکديگر قرار می دهند. زن و مرد و پير و جوان در صحن خانه يا در ميدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی اين اخگرهای افروخته يکی پس ازديگری جستن ميکنند و در هر جستنی ميگويند: «زردی من از تو سرخی تو از من» يعنی زردی بيماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری به من ببخش. پس از سوخته شدن، خاکستری راکه از آتش ميماند بايد در خاک اندازی جمع کنند و از خانه بيرون برند و در کنار ديوار بريزند و آن کس که آن را بيرون ريخته است در بازگشت در ميزند بايد از درون خانه ازو بپرسند: «کيست؟» و او جواب دهد: «منم» گويند: «از کجا آمده ای؟» جواب دهد که: «از عروسی» بپرسند: «چه آورده يی؟» گويد: «تندرستی».

فالگوش

کسانی که حاجتی دارند شب چهارشنبه سوری نيت می کنند و بر سر چهارراهی يا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذری به فالگوش می ايستند و نخستين عابری را که گذشت به سخن او توجه می کنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نيک يا به فال بد ميگيرند. اگر آن نخستين سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت، مطابق باشد آن آرزو برآورده است وگرنه برآورده نيست. همين فال را ممکن است بر پشت در خانه يی يا در اتاقی گرفت و بايد آهسته به پشت در آمد و بی آنکه کسانی که اندرون خانه يا اتاقند بدانند که کسی بر در ايستاده است گوش فراداد و اولين سخنی را که گفته ميشود در اجابت مقصود خود يا ناروا ماندن آن فال گرفت.

گره گشايي

کسانی که بخت ايشان گره خورده و عقده يی در کارشان روی داده است چاره جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوشه دستمالی يا چارقدی يا گوشه ديگر از جامه خود و يا پارچه يی را گره زنند و برسرراهی بايستند و از اولين کسی که برايشان گذشت خواستار شوند که آن گره را به دست خود بگشايد. ممکن است قفلی را بر پارچه يا دستمال و يا گوشه يی از جامه بست و برسرراه ايستاد و کليد آن را به نخستين کسی که از راه می گذرد داد که با آن کليد، قفل را بگشايد و عقده از کار فروبسته آن درمانده، باز کند.

دفع چشم زخم و بخت گشايي

 برای بخت گشايی در شب چهارشنبه سوری، تدابيری معمول است و از همه شگفت تر آن است که به دباغ خانه می روند و از آب دباغ خانه اندکی برمی دارند و با خود به خانه ميآورند و برای گشوده شدن بخت بر سر ميريزند.

کندر و خوشبو

 يکی از آداب چهارشنبه سوری آن است که زنان بردر دکان عطاری می روند و از او: «کندر و شا برای کارگشا» می خواهند و تا عطار برود بياورد فرار می کنند. اين دکان بايد رو به قبله باشد سپس به دکان ديگری که رو به قبله باشد می روند و «خوشبو» می خواهند که مراد، اسفند است و چون عطار پی آن برود باز می گريزند و سپس به دکان سومی که رو به قبله باشد می روند و مقداری کندر و اسفند می خرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود می کنند.

چهارشنبه سوری در شهرهای ايران

شهر تهران بهترين مجموعه آداب ملی ايران است… و در آداب چهارشنبه سوری نيز مردم تهران، تمام رسوم متداول را حفظ کرده اند.

در شيراز

آتش افروختن در معابر و خانه ها، فالگوش، اسپندسوختن، نمک، گرد سر گرداندن!
 در موقع اسفنددودکردن و نمک گردانيدن، اوراد مخصوصی است که زنان می خوانند. قلمرو چهارشنبه سوری در شيراز، صحن بقعه شاه چراغ است.

در اصفهان

  آتش افروختن در معابر، کوزه شکستن، فالگوش، گره گشايی و غيره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نيز رواج دارد وشکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ايران بيشتر است.

در مشهد

گره گشايی؛ آتش افروختن؛ کوزه شکستن و آتش بازی متداول است و علاوه بر آن، تفنگ خالی کردن نيز معمول است و در هر خانه يی، يکی دو تير تفنگ می اندازند. در ساير شهرهای خراسان نيز چنين است.

در زنجان


آتش افروختن، فالگوش و کوزه شکستن معمول است. و در کوزه شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند اين است که پولی با آب در کوزه می اندازند و از بام، زير می افکنند.
يکی از آداب ديگر مردم زنجان اينست که از روزنه بخاريها يا اجاقهای خانه، طنابی داخل اتاق می کنند و به وسيله آن طناب، چيزی طلب می کنند. صاحب اتاق مکلف است اولين چيزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالا کشيدند به وسيله آن چيزی که بر طناب بسته اند فال می گيرند

در تبريز

آتش بازی و گره گشايی از قديم معمول بوده است. آتش افروختن در اين اواخر متداول شده است.آجيل و ميوه خشک خوردن از ضروريات است و ترک نميشود اگر دوست يا مهمان و تازه واردی داشته باشند بايد حتماً شب چهارشنبه سوری، خوانچه يی از آجيل و ميوه خشک برای او بفرستند. ديگر از خصوصيات مردم تبريز آن است که از بام خانه ها بر سر عابرين آب می پاشند، اين عادت از آداب بسيار قديم نژاد ايرانيست و در زمان ساسانيان معمول بوده است که در جشن نوروز، مردم بر يکديگر آب می پاشيده اند. و هنوز در ميان ارمنيان و زردشتيان ايران هم معمول است که در يکی از جشنهای خود بر يکديگر آب می ريزند.در آذربايجان مخصوصاً در شهر تبريز تيرانداختن در شب چهارشنبه سوری بسيار متداول است و حتی به درجه يی در اين باب مبالغه می کردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود می بايست در آن شب صف بکشند و دسته جمع تير بيندازند و صاحب منصبان نمی توانستند افواج خود را ازين کار مانع گردند.

در اروميه

شب چهارشنبه سوری بر بام خانه ها می روند و کجاوه يی را که زينت کرده و آرايش داده و بر آن طاقه شال کشميری کشيده و آئينه بسته اند با طنابی از بام به سطح خانه فرود می آورند ومی گويند: «بکش که حق مرادت را بدهد». کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه، شيرينی و آجيل شور و شيرين و ميوه خشک بريزد و پس از آنکه چيزی در آن ريختند با طناب آن را بالا ميکشند و به خانه ديگر می برند.

0 comments:

ارسال یک نظر